دوشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۷

دکتر استرينج لاو يا چگونه آموختم دست از نگرانی بردارم و قربون القاعده برم



تئوری توطئه و توهم توطئه و اين جور چيزا رو نيستم، به خصوص که امروز بيست و هشت مرداد هم هست
ولی به هر حال برام جالبه که می بينم آقای پرويز مشرف با اون همه قلدری و اينا خيلی خونسرد از قدرت کناره گيری می کنه، و خب نکته جالب اينجاست که چند ماه پيش از اين کناره گيری مهم ترين شخصيت سياسی که می تونست جای مشرف رو بگيره ترور شده، و القاعده مسئول اون ترور دونسته شده

و برام جالبه که درست روز پيش از حمله به برج های تجارت جهانی، يعنی در روز ده سپتامبر، احمد شاه مسعود ترور شد، که البته اين خبر در شلوغی های خبر فرداش به کل گم شد و احمد شاه مسعود هم اگر قرار بود صحبت از رهبری برای افغانستان پس از طالبان باشه در اين زمينه بی رقيب بود، ولی روز قبل از يازده سپتامبری که ميگن القاعده اون بلا رو سر برج های تجارت جهانی آورد، ميگن همون القاعده احمد شاه مسعود رو هم کشت تا پس از چند ماه که آمريکا افغانستان رو تصرف کرد، مجبور شه با خودش يه رهبر هم از آمريکا به اسم حامد کرزای که هيچ کس تا اون زمان اسمش رو نشنيده بود برداره بياره، و اين گونه آمريکا بسيار مديون القاعده فوق الذکر شد

و برام جالبه که پس از گذشت چند سال که عامل فرستادن نامه های حاوی باکتری سياه زخم در آمريکا، يک دانشمند عالی رتبه سيستم دفاعی آمريکا دونسته ميشه که البته خودکشی کرده، هيچ کس يادش نيست که اين حملات که البته کسی نفهميد کجا و چه طور کمی پس از حمله به افعانستان در آمريکا اتفاق افتاد، در اون زمان نتيجه همکاری القاعده و حکومت صدام حسين در عراق دونسته شده بود

گفتم برام جالبه، ولی خوب که فکرشو می کنم می بينم کنار هم گذاشتن اينا اصلاً نتيجه جالبی نداره

راجع به ماجرای سياه زخم مطلب مفصل تری نوشتم، به زودی به عرض می رسونم

هیچ نظری موجود نیست: